با اینکه از زمان انتشار the Last of Us Part 2 یک سال میگذرد، اما همچنان فراموش کردن رنج درون این اثر سخت است. جدیدترین بازی استودیو ناتیداگ مملو از دیالوگهای متاثرکننده است. دیالوگهای نوشته شده برای الی، دینا، جوئل، تامی، ابی و بسیاری از شخصیتهای دیگر یکی از مهمترین عناصر موفقیت این بازی بوده که عواطف انسانی را هدف قرار داده است. در این مقاله قصد داریم غمانگیزترین و مهمترین دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 را همراه با کاتسین آن به شما نمایش دهیم. برخی از این نقل قولها در ذات خود ناراحتکننده نیستند. اما در موقعیتی که گفته شدهاند بیشترین تاثیرگذاری را داشتند. این مطلب پر از اسپویل خواهد بود. بنابراین اگر در طول یک سالی که از عرضه این اثر گذشته است، توانستهاید خودتان را از اسپویلها نجات دهید و همچنان قصد دارید تجربه این بازی را داشته باشید، خواندن این مقاله همه چیز را برای شما فاش خواهد کرد. در غیر این صورت در اولین سالگرد عرضه the Last of Us Part 2 از خواندن این مطلب لذت ببرید و خودتان را برای تجربه دوباره اثر آماده کنید. در ادامه با جی تری همراه باشید.
Ellie: Go. Just Take Him
الی: برو. اونم ببرش
شاید زیباترین نقطه برای شروع مقالهای در مورد دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 همینجا باشد. نقطهای که الی به رستگاری میرسد. سکانس پایانی بازی پس از یک باسفایت نفسگیر و پر از انیمیشنهای چشمنواز، الی در لحظات پایانی کشتن ابی، با به یادآوردن جوئل از این کار دست میکشد. الی در خشمگینترین حالت خود است و آرام آرام در طی شاید تنها ۳۰ ثانیه، این کینه تبدیل به غمانگیزترین احساس ممکن میشود. الی با استیصالی که بیشترین حد ممکن است، اشاره میکند که ابی میتواند لِو را بردارد و سوار قایق شود و برود. الی علائم واضحی از PTSD (اختلال فشار و استرس پس از حادثه) را نشان میدهد که گاهی واقعا تحمل آنها برای او طاقتفرسا میشود. او در تمام مدت بازی فکر میکند کشتن ابی چیزی است که او نیاز دارد و آرامش را برایش خواهد داشت. اما در نهایت پس از رها کردن فکر کشتن ابی و اجازه دادن به اینکه او با لِو ساحل را ترک کند، همچنان احساس درماندگی زیادی دارد. الی در یکی از بکرترین قابهای کارگردانی شده در بازی، درون خون و اشک و آب شور نشسته است و بالاخره پایان سفرش فرا میرسد.
Dina: I Didn’t Want To Be A Burden
Ellie: Well, You’re A Burden Now, Aren’t You
دینا: من نمیخواستم باری به دوشت باشم
الی: الان هستی دیگه. نیستی مگه؟
دینا در طول مسیر تا سالن سینما کمی حالش بد شده و به نظر میرسد شاید با کمی استراحت بهتر شود. اما در اینجاست که به خاطرهانگیزترین لحظه شخصیت دینا میرسیم. دینا به الی میگوید که باردار است و این مساله قطعا علاوه بر عصبانیت الی از بیخبری خودش، تغییر اساسی در برنامه الی خواهد داد. بعد از اینکه الی فهمید دینا باردار است، جلو بیان احساسات خود را نگرفت. این قسمت یکی از گزندهترین دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 را دارد. به نظر میرسد از این نقطه است که زوال اجتنابناپذیر الی شروع میشود. شخصیت الی به دلیل اندوه فراوان و عصبانیت زیادی که دارد بدون آنکه خود او متوجه شود، شروع به تغییر میکرد. تا پیش از این رابطه الی و دینا مملو از امید و روشنی بود و حالا الی چیزی را میشنود که باعث میشود بدون در نظر گرفتن آسیبی که ممکن است به عواطف دینا برساند، احساسات خود را با خشم به زبان میآورد. الی حرفی را میزند که در شرایط عادی هیچکس به کسانی که دوستشان دارد نمیگوید.
If I Were To Lose You, I’d Surely Lose Myself
اگر تو رو از دست بدم، واقعا خودم رو گم میکنم
اگر سکانس ابتدایی بازی که جوئل و تامی با یکدیگر در مورد اتفاقات چپتر پایانی Last of Us 1 صحبت میکنند را کنار بگذاریم، سکانسی که در آن جوئل با گیتار برای الی آهنگی را میخواند، یکی از اولین لحظات بهیادماندنی و فوقالعاده بازی است. خواندن کاوری از آهنگ Future Days از Pearl Jam توسط جوئل نمایانگر رابطه کاملا صادقانه و عمیق این دو شخصیت است. بعدها در مسیر بازی و پس از مرگ جوئل، الی تنها در سالن سینما این آهنگ را میخواند و این جمله را تکرار میکند:«اگر تو رو از دست بدم، واقعا خودم رو گم میکنم».
Dina: We Have A Family. She Doesn’t Get To Be More Important Than That
دینا: ما یه خانوادهایم. اون دختره نباید از این که مهمتر باشه
دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 بعضی اوقات زخم غریبی به کاربر میزند. سکانسی که این دیالوگ در آن گفته میشود یکی از دلخراشترین لحظات بازی است. هم برای الی که سر یک دوراهی سخت قرار گرفته است و هم برای دینا. دینا دوست دارد الی بماند و میترسد از اینکه او کشته شود.. روز قبلش تامی، ردی که از ابی پیدا کرده را نشان الی داده بود. الی از زندگی در مزرعه همراه با دینا و پسرش راضی است. اما همچنان آسیب روحی که از مرگ جوئل دیده است، او را رها نکرده است. الی در دوراهی متناقصی گیر کرده است. در نهایت الی بین انتقام و بودن با دینا، رفتن به دنبال انتقام از ابی را پیش میگیرد. همین انتخاب هم باعث میشود که دینا او را ترک کند. این جمله، یکی از آخرین دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 است که دینا به زبان میآورد.
Joel: If Somehow The Lord Gave Me A Second Chance At That Moment… I Would Do It All Over Again
جوئل: اگه خدا یه بار دیگه بهم فرصت میداد، دوباره همون کار رو انجام میدادم
«من قرار بود توی اون بیمارستان بمیرم. زندگی من مهم میشد. اما تو اینو ازم گرفتی». این کاتسین غمانگیز اگر چشمان شما را پر از اشک نکرده باشد، نمیدانم چه چیز دیگری میتواند به گریه وادارتان کند. پس از اتفاقی که در دورهمی عصر در چادر مهمانی افتاد، گیمرها انتظار داشتند مکالمه بعدی جوئل و الی پر از خشم و عصبانیت باشد. اما سکانسی که رخ داد مملو از عشق بود. عشق پدر/دختری که مدتهاست در هیچ اثری بدین حد تاثیرگذار ندیدهایم. وقتی که الی میگوید دوست دارد که سعی کند تا جوئل را ببخشد، آن لحظه است که اشک در چشمانمان بی برو برگرد حلقه خواهد زد. احساساتی که از دیدن زیبایی عشق در دنیای تاریک و بیرحم the Last of Us Part 2 بیرون زده است. برای الی و جوئل کاملا مشخص است که رابطه عمیق بین آنها چقدر برای همدیگر اهمیت دارد.
Tommy: Hey. I’m Tommy. That’s Joel. What’s Your Name
تامی: من تامیام. اینم برادرمِ جوئل.
کاش این جمله گفته نمیشد. در میان تمام دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 کاش فقط این جمله گفته نمیشد. اتفاقاتی که در چند دقیقه بعد از جاری شدن این دیالوگ رخ میدهد، رنجآورترین نقطه این بازی و شاید تمام بازیهای چند سال اخیر است. هنگام نوشتن این خطوط، احساس اندوه زیادی دارم. میدانم چه چیزی قرار است رخ دهد و نمیتوانم آن را به شکلی بیان کنم که قادر باشد کمی از غم درون این سکانس را منعکس کند. خیلیها پس از پایان این اتفاقات، نجات دادن ابی را از دست زامبیها بزرگترین اشتباه توسط جوئل و تامی دانستند. اما نجات یک انسان از مرگ شاید تنها مسالهای در جهان هستی باشد که هیچ وقت اشتباه در ذات خود ندارد. بزرگترین اشتباه این بود که تامی بدون هیچ شناختی خودش و جوئل را به غریبههایی که تنها دقیقهاست با آنها آشنا شده معرفی کرد. جملهای که باعث مرگ زودهنگام جوئل شد. البته اگر بخواهم با شما رو راست باشم، مرگ جوئل لحظهای رقم خورد که او و تامی پا به درون آن خانه گذاشتند و به هر صورت دیر یا زود هویت آنها مشخص میشد. اما آرزو میکردیم کاش این جمله گفته نمیشد.
Nora: You Shoot Me… The Sound Will Have Every Soldier Come Running
Ellie: You’d Still Be Dead
نورا: اگه بهم شلیک کنی هرچی سربازه صداشو میشنوه و میریزه اینجا
الی: اون موقع بازم تو مردهای
حضور نورا در صحنه مرگ جوئل کاملا مشهود بود. کل مرحلهای که الی کاراکتر نورا را دنبال میکند، الی در خشمگینترین حالت خود در بازی است. از کاتسینی که از زیرزمین بیمارستان بیرون میآید و دختر جوانی را با فرو کردن چاقو در گردن میکشد، تا لحظهای که در میان نور قرمز، بالای سر نورا ایستاده است و بازی از گیمر میخواهد دکمه مربع را فشار دهد، الی خشم فراوانی درون خود دارد. در واقع نورا همان کسی بود که الی را در لحظه ورود به آن اتاق رنجآور مرحله مرگ جوئل، زمینگیر کرد. هدف الی اما در حال حاضر پیدا کردن محل ابی است. در سکانس مرگ جوئل، تیم ابی میتوانستند الی را هم بکشند. در این صحنه وقتی الی اسلحه را به سمت نورا گرفته است، نورا سعی میکند حس مدیون بودن را در الی ایجاد کند. اما الی بیش از حد خشمگین است که اجازه دهد عواطفش مورد هدف قرار گیرد. تنها مسالهای که الان اهمیت دارد گرفتن انتقام است.
Tommy: Jesus Christ Joel. What’d You Do
تامی: خدای من جوئل.تو چی کار کردی؟
«به خاطر وجود الی، اونها واقعا میتونستن واکسن رو پیدا کنن…فقط… مسالهش این بود که…پیدا کردن واکس باعث مرگش میشد». احتمالا در میان تمام دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 مورد انتظارترین چیزی که گیمرها نیاز داشتند، همین سکانس آغازین بازی بود. استودیو ناتیداگ مطمئن شد که با قرار دادن آنچه گیمرها هفت سال منتظرش بودند، در همان افتتاحیه بازی، هیچ کاربری این اطلاعات را از دست ندهد. جوئل در این کاتسین همراه با فلشبکهایی که میبینیم برای برادرش توضیح میدهد که در مقر فایرفلایها چه شد و چه اتفاقی افتاد. تامی پیش از اینکه جوئل فرصت توضیح بیشتر داشته باشد، با این دیالوگ واکنشی نشان میدهد که نشان میدهد از آنچه میشنود شوکه شده است. کمی جلوتر اما میبینیم که تامی تصمیمی که جوئل گرفته را درک میکند و میگوید که این راز را با خودش به گور خواهد برد. در تمام طول دو بازی سری Last of Us وفاداری تامی به جوئل بارها و بارها به شکلهای مختلف نمایش داده میشود. جوئل تصمیم گرفت که نجات بشریت را فدای نجات دادن الی کند و این انتخابی است که حالا تامی هم از رخ دادن آن آگاه شده است.
Dina: You Go. I Go. End Of Story
دینا: هرجا بری میام. تموم شد رفت
در ابتدای این سکانس هر کور سوی امیدی که برای زنده بودن جوئل داشتیم از بین رفت. وقتی دوربین آرام آرام پایین میآید الی را میبینیم که اندوهگین سر مزار جوئل نشسته است. الی پس از خداحافظی با جوئل به سختی و سردرگم راه میرود و تصمیم دارد قبل از رفتن به دنبال دشمنان، سری به خانه جوئل بزند و چیزی را بردارد. به عقیدهام اما این سکانس در مورد جوئل یا الی نیست. اینجا دقیقا جایی است که دینا میدرخشد. کنار کسی بودن در دنیایی پساآخر زمانی و تاریک به شکلی تمام و کمال، کار سادهای نیست. اما با اینکه هنوز چند ساعت بیشتر از بازی نگذشته است، گفتن این جمله توسط دینا به عنوان یکی از دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 باعث میشود به او افتخار کنیم و او را یک همراه قابل اعتماد بدانیم. دینا بدون تردیدی موافقت میکند به سفری برود که انتهایش مشخص نیست. او الی را تنها نمیگذارد (دست کم در آن زمان). همه ما حداقل به یک چنین دوستی نیاز داریم.
Ellie: Because I Can Make It Quick. Or I Can Make It So Much Worse
الی: میتونم سریع کارتو تموم کنم. یا اینکه حسابی اذیتت کنم
در میان دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 ، صحنهای که الی بالاخره پس یک تعقیب و گریز نورا را در گوشهای گیر میاندازد تا اطلاعاتی را از او بیرون بکشد و این جمله را میگوید، نمادیترین قسمت بازی است که نشان میدهد الی تا کجا میتواند پیش رود. تا پیش از این الی عصبانی و خشمگین بود و در این سکانس به نظر میرسد آنچه میگوید و آنچه بعد از آن انجام میدهد در کنترل خودش است. همچنین این نقطه از بازی یکی از جاهایی است که نشان میدهد الی در حال غرق شدن در عطش خشم و انتقامی افسار گسیخته است. کارگردانی این صحنه یکی از بهترین قسمتهای بازی است. در کنار نورپردازی هوشمندانه قرمز این سکانس، دیدن الی که به چنین شخصیتی تبدیل شده ترسناک است. اما کارگردان بازی با استفاده از فیلتر قرمز و با هوشمندی دوربین را در زاویه اول شخص قرار داده و گیمر را به درون الی میبرد تا هضم خشونت این صحنه در کنار اذیتکنندگی قابل پذیرش باشد. وقتی دکمه مربع روی تصویر ظاهر میشود تا گیمر آن را چند بار و هر بار با تامل فشار دهد، خشم و نفرت درون چهره الی موج میزند و ما لحظهای احساس پشیمانی را در آن چشمها نمیبینیم.
Joel: Making A Vaccine… Would Have Killed You. So I Stopped Them
Ellie: I’ll Go Back. But We’re Done
جوئل: درست کردن واکسن…باعث میشد تو جونت رو از دست بدی. برا همین جلوشونو گرفتم.
الی: باشه من برمیگردم. اما دیگه همه چی بین ما تموم شد.
آخرین ساخته کمپانی ناتیداگ، سکانسهای پر تنش زیاد دارد. یکی از مهمترین این صحنهها و یکی از مهمترین دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 جایی است که بالاخره جوئل حقیقت را برای الی فاش میکند. نکته مهم در این صحنه، دیالوگی است که الی پیش از گفته شدن حقیقت توسط جوئل به زبان میآورد:« اگه یه بار دیگه به من دروغ بگی من رفتم جوئل. دیگه هیچوقت منو نمیبینی. اما اگه راستشو بگی، هرچی که باشه. من بر میگردم به جکسون». بزرگترین ترس جوئل از دست دادن الی است. همین تهدید فارغ از اینکه آیا جدی است یا تو خالی، جوئل را با ترس زندگیاش روبرو میکند. جوئل نمیتواند با از دست دادن الی کنار بیاید. برای همین هم راهی جز گفتن حقیقت ندارد. حال حتی اگر به رنجش الی ختم شود. الی پس از شنیدن حقیقت حس خشم و کینه از جوئل میگیرد. این صحنه یکی از نقاط عطفی است که طرفداران فرنچایز، انتظاری بسیار طولانی برای رخ دادن آن کشیدهاند. گیمر در التهابی قرار میگیرد که نه میتواند الی را برای عصبانی شدن و ناراحتی مقصر بداند و نه جوئل را برای دروغ گفتن و پنهانکاری بازخواست کند. در زمانی که این صحنه بهعنوان یک فلشبک نشان داده میشود، همه از سرنوشت رخ داده برای جوئل باخبر هستیم. این مساله اندوه بیشتری را به ما اضافه میکند. جوئل و الی مشکلات حل نشدهای داشتند که با کشته شدن جوئل، این مسائل برای همیشه حل نشده ماند.
Ellie: I Can’t Let You Leave
الی: نمیتونم بزارم که بری
در این نقطه از بازی، الی از لحاظ فیزیکی و روحی بسیار ضعیف و خسته است. ذهن الی چنان غرق نفرت و اندوه شده است که به نظر میرسد هیچ چیزی نمیتواند مانع کشتن ابی توسط او شود. پس از اینکه الی، ابی را از ستونهای برپا شده در ساحل به پایین آورد، برای لحظاتی حس کردیم که ممکن است همه چیز به خوبی و خوشی تمام شود. اما الی اینجاست که با درماندگی زیاد، یک جلمه ساده میگوید:«نمیتونم بزارم که بری». در میان دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 ، مکالمات رخ داده در این سکانس، خیلی فراتر از ماهیات ساده کلمات عمل میکنند. با گفتن اینکه الی نمیتواند اجازه دهد تا ابی برود، گیمر جدا از اینکه متوجه میشود احتمالا تا ثانیههایی دیگر قرار است چه اتفاقی بیفتند، میفهمد که الی هنوز نتوانسته با خودش کنار بیاید. بعد از ساعتهای طولانی انتظار و گیمپلی، همه چیز به این سکانس پایانی ختم میشود.
Ellie: Point To Where She Is On This Map. And You. It Better F****ing Match Up
با انگشتت رو نقشه نشون بده ابی کجاست. و تو . بهتره که چیزی که میگی یکی باشه.
یکی از جالبترین دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 همین جمله الی است. در واقع این جمله به تنهایی شاید چندان تاثیر خاصی نداشته باشد. اما اگر کمی به عقب برگردیم، متوجه اثر جالب آن میشویم. در جایی از بازی بود که الی و دینا در زمانی که به دنبال پیدا کردن تامی بودند، در یک ساختمان با جسدی مواجه میشوند که به نظر میرسد شکنجه شده است. آنجا الی توضیح میدهد که این یک روش اعترافگیری است که جوئل یکبار برایش تعریف کرده بود. دو نفر که اطلاعات دارند را دستگیر میکنند و از یکی میخواهند به شکلی غیر از گفتن، اطلاعات را بدهد و نفر بعد باید همان اطلاعات را به شگل شفاهی بگوید. اگر دو چیزی که دو نفر گفتند یکی بود، مشخص میشود که اطلاعات بدست آمده احتمالا درست است. الی به دنبال یافتن ابی به مکانی میرسد که مل و اوون آنجا هستند. متاسفانه این تکنیک برای الی جواب نمیدهد و پیش از آنکه بتواند اطلاعاتی را بگیرد، الی مجبور میشود مل و اوون را بکشد. اگر بخواهیم تنها دو سکانس دلخراش و غمانگیز را از بازی Last of Us Part 2 انتخاب کنیم، آنچه در انتهای این کاتسین میبینیم، یکی از این دو قسمت بسیار ناراحتکننده بازی است. مل باردار بوده و حالا به دست الی کشته شده است. اما اولین سکانس چیست؟
Ellie: Joel, Get Up. Joel, F***ing Get Up. Please Stop
الی:جوئل. بلند شو. بلند شو لعنتی…تو رو خدا بس کنین
از لحظهای که ایده نوشتن این مقاله شکل گرفت تا زمانی که بر قلم جاری شد و تا همین حالا که مشغول نگارش آن هستم، در بین دیالوگ های بازی Last of Us Part 2 از حرف زدن در مورد این دیالوگ هراس داشتم. بدون تردید غمانگیزترین و دلخراشترین لحظه این بازی، جایی است که الی برای زنده ماندن جوئل التماس میکند. در حالی که ابی تمام قد در فراموشنشدنیترین حالت خود، با در دست داشتن یک چوب گلف در کادر ایستاده است و جوئل خسته و زخمی در زیر پای او در تلاش برای زنده ماندن است. برخلاف آنچه تصور میشود نکته حائز اهمیت این سکانس، کشته شدن بیرحمانه جوئل نیست. بلکه آنچه این قسمت را نفسگیر میکند حضور الی در صحنه است. برای طرفداران فرنچایز، تماشای صحنه مرگ جوئل سختترین کار دنیاست و الی بیشتر از همه ما این سختی و رنج را حس کرده است. جوئل کاراکتری خاکستری و دوستداشتنیترین شخصیت بازی بوده است و حذف او تاثیر بسزایی در ادامه بازی و آینده فرنچایز گذاشت و واکنشهای فراوانی را به همراه داشت. جوئل از لحظهای که او را شناختیم همیشه در تلاش برای محافظت از اطرافیانش بود و گاهی در این مساله شکست میخورد. اما در نهایت روزی رسید که نتوانست از خودش در برابر دیگران محافظت کند. با ضربه پایانی چوب گلف و شنیدن صدای شکافته شدن استخوانهای جمجمه جوئل و پاشیدن خون به بیرون، همهچیز آغاز شد. الی حالا تشنه انتقام است و همه میدانیم در این راه چیزی جلودار او نخواهد بود.
نظرات خود را در قسمت کامنتها با جی تری به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید:
متن بسیار زیبا بود لذت بردم. قلم شیوا و روانی دارید.
درود به شما. خوشحالیم دوست داشتید
سلام و درود.
مقالهای بود بسیار بسیار بی رحم… از این جهت که زخم کهنهی روح و قلب من رو دوباره باز کرد و روش نمک پاشید… هنوز بعد از گذشت تقریبن یکسال از تجربهی بازی the last of us، با یادآوری و دیدن صحنههاش منقلب و احساساتی میشم.
مخصوصن این قلم روان و ترجمههای سلیس شما بغض گلوم رو سنگینتر میکرد و خوندن این مقاله رو برای من توام با یک لذت مازوخیستی…
از اونجایی که در طول تجربهی این شاهکار هنری (the last of us) رفتهرفته با شخصیت Abby همذاتپنداری میکردم و تونستم درکش کنم و حتا دوستش هم داشته باشم، لذا پیشنهاد میکنم یک مقاله هم برای Abby بنویسید. به نظرم او هم در این بازی نقش خودش رو به بهترین نقش ایفا کرد و لایقش هست که بیشتر راجع بهش حرف بزنیم.
ارادتمندم
سلام کوروش جان. ممنون از اینکه وقت گذاشتی و خوندی و خوشحالم دوست داشتی. حتما یک مقاله در مورد شخصیت مهم ابی هم خواهیم رفت. پیشنهادی بسیار عالیست.