زیر آسمان زرد رنگ، در بالای دشت آلتوس، در حالی که با اسبم به سرعت در باد میتاختم، گروهی از زنان دهقان را نظاره کردم که در حال رقصیدن بودند. آنها میچرخیدند و میپریدند. گویی روی زمینی یکپارچه سوزان در کنار بادبانهای آسیابهای بادی حرکت میکردند. لحظاتی ایستادم و به آنها نگاه کردم. جذابیت جهانی روستایی گونه که احاطهام کرده بود را لمس میکردم. اما به سرعت فهمیدم که این دنیا قابل اعتماد نیست و من این درس را زود یاد گرفتم. وقتی لحظاتی بعد نوای آهنگی مالیخولیایی که باد حمل میکرد را شنیدم. زنان دهقان را رها کرده و به سمت صدا رفتم به این امید که کسی در سفرم همراهم شود. با این حال، خواننده یا تاجر یا شوالیهای تنها را ندیدم. بلکه صدای وهمآلود اژدهایی بود با بالهای چرمی و پنچههایی بلند. نوایی که باد حمل میکرد ترفندی بود و من طعمه آن بودم. این Elden Ring است. مملو از چنین صحنههایی که در حین کاوش در گستره بی امان زیبا و خصمانه دنیای فانتزی آن در سرزمین میانه اتفاق میافتد. در ادامه با نقد و بررسی بازی Elden Ring همراه جی تری باشید.

Elden Ring تازهترین اثر اکشن نقشافرینی کمپانی From Software است که مبارزات و عناصر فراوانی از سری بازیهای Dark Souls را تداعی میکند و آنها را با داستانی توسعهیافتهتر و در نقشهای جهان باز ادغام کرده است. در ابتدای نقد و بررسی بازی Elden Ring و پس از نزدیک به ۵۰ ساعت میتوانم آسوده خاطر بگویم که Elden Ring توسعهیافتهترین و بهترین بازی در سبک سولز است که تا به حال ساخته شده است. اگر بازیهای گذشته FromSoftware را به عنوان موفقیتهای فردی شخصی به نام هیداتاکا میازاکی در نظر بگیریم، Elden Ring حالا یک مدال افتخار برای یک استودیو بازیسازی و تمام کارکنان آن است.
برای کسانی که هر کدام از بازیهای Dark Souls را بازی کردهاند، بنیاد و پایههای بازی الدن رینگ آشنا خواهد بود. عضوی از گروهی که Tarnished نامیده شدهاند(در فارسی به معنای لکهدار شده) و در جهانی به نام سرزمین میانه قرار گرفتهاند تا حلقههای الدن را در سرتاسر این قلمرو فانتزی پیدا کرده و دشمنان و هیولاهای مخوف را پاکسازی کنند و به دنبال این هستند که هر زمان که ممکن است، سفر خود را زودتر از موعد به پایان برسانند. شباهتهای الدن رینگ با سری دارک سولز زیاد است. اما آنچه این دو را به سرعت از هم متمایز میکند، جنبه جهانباز بودن بازی Elden Ring است. به غیر از موانعی که بر اساس پیشرفت و دشواری داستان ایجاد میشود، گیمر از همان ابتدای بازی به هر کجا که بخواهد میتواند برود و ماموریتها را به ترتیبی که خود دوست دارد تکمیل کند. محیطها و دشمنان بازی متنوع و فراوان هستند تا این اطمینان به وجود بیاید که گیمر هرگز از نبرد و یافتن چیزی برای غافلگیر شدن دور نخواهد بود.
در نقد و بررسی بازی Elden Ring باید گفت که وسعت اثر همراه با دشواری ذاتی آثار FromSoftware، لذتبخش و خوفناک است. بازیهای Souls همیشه ماهیتی خطی داشتهاند و ایجاد کردن حلقهها در طراحی مراحل، به بازیکنان اجازه میداد تا در حین پیشرفت، گاهی عقبنشینی کنند، منابع بیشتری جمعاوری کنند و برای تهدیدات بزرگتر در پیشرو اماده شوند و این مساله بیشتر از هر زمان دیگری در Elden Ring صادق است. وقتی میفهمم که نبردی در روبرویم است که برای آن آماده نیستم، به سادگی سوار بر اسب خود از آن منطقه دور میشوم. نشانگری روی نقشه میگذارم تا بعد از اکتشاف بیشتر و یافتن تجهیزاتی بهتر به آن بازگردم.

اما نکته اینجاست. وقتی میتوانید به هر جایی بروید، از کجا شروع میکنید و بعد از آن به کجا میروید؟ NPC ها در بازی برای حل کردن این چالش، راهنماییهای جهتدار و خوبی ارائه میدهند. اما گاهی همین راهنماییها نیز چالشهای خود را دارد. وقتی یک NPC به شما میگوید برای یافتن تکهای از یک مدال به «شمال این خرابهها» یا «فراتر از آن دره» بروید، در نقشهای به این بزرگی ممکن است ساعتها نیاز به اکتشاف داشته باشید تا به آنچه دنبالش میگردید برسید. در نقد و بررسی بازی Elden Ring باید اشاره کرد که این اثر تجربهای است که نیاز به دقت و توجه بالای گیمر دارد. نکته جالب اینکه این است که به محض اینکه متوجه شدید کجا بروید و چه بکنید، دشمنان هیجانانگیز، سیاهچالهها و حواس پرتیهای فراوان دیگر جهان بازی، شما را از مسیر و هدف خود منحرف میکند. سیاهچالهها هم در الدن رینگ شباهات زیادی به مکانیزمهای Chalice Dungeons در بازی Bloodborne دارد. تعداد زیادی دشمن، منابع کمیاب و یک باس فایت در انتهای راه. برخی از این سیاهچالهها که در سراسر سرزمین میانه پخش شدهاند،از لحاظ طراحی کمی شباهت دارند اما همیشه فتح کردن انها لذتبخش است. همه اینها نشان میدهد که Elden Ring اثری است که میتوانید زمان زیادی را صرف آن کنید و هنوز احساس کنید کارهای زیادی است که انجام ندادهاید و مکانهای زیادی است که کشف نکردهاید.
Elden Ring از نگاهی دیگر، بازی تضادها است. شما را دعوت میکند تا در دنیای عظیم سرزمین میانه به کاوش بپردازید اما اگر زیاد از مسیر خود دور شوید، با ورود به مناطقی که کاملا مشخص است فعلا به آنجا تعلق ندارید، با دشمنانی سر سخت مجازاتتان میکند. بازی بهطور نامحسوس به مسیری که باید ادامه دهید اشاره میکند اما اگر بخش زیادی از منطقه را جستجو نکرده باشید، این راهنمایی گیجکننده خواهد بود. سعی میکند با ایجاد مکانیکهایی نظیر نقشه، فست تراول در لحظه و نقاط ذخیره فراوان، نسبت به سایر بازیهای پیش از خود در دسترستر باشد، اما از همان اوایل، موانع بزرگی ایجاد میکند که باعث میشود تازهواردان به این سبک بازیها، این اثر را بسیار سختتر از آنچه هست ببینند.

در ادامه نقد و بررسی بازی Elden Ring باید گفت که کمپانی FromSoftware با کنار گذاشتنن فرمول خطی-حلقهای بازیهای قبلی خود، گیمر را با کمترین راهنمایی در جهانی پر از شگفتی رها میکند. بازی حالا یک دکمه پرش اختصاصی دارد. بر خلاف سایر بازیهای سولز که تنها اجازه میدهد تا به شکل ناخوشایندی داج کنید، حالا در کنار دکمه داج، یک دکمه برای پرش کنترلشده در اختیار داریم که باعث میشود راه خود را در نقشه بسیار آسانتر پیدا کنیم.
دقیقا در لحظاتی از بازی که به شدت در جهان خوفناک آن احساس تنهایی میکردم، با کشتن یک مینیباس که به معنای واقعی کلمه آتش، نفس میکشید و اژدهای Game of Thrones را شبیه به بچه گربهای زیبا کرده بود، بازی به من پاداشی داد که محو آن شدم. یک روح. مکانیکی به غایت جذاب که در گیمپلی بازی Elden Ring ایجاد شده است. احضار کردن روحها به گیمر این امکان را میدهد تا در نبردها به شما کمک کنند تا چالشهای پیش رو را کمی آسانتر پیش ببرند. روحها به اندازه یک متحد انسان باهوش نیستند اما برای پرت کردن حواس دشمنان در نبردهای سخت بسیار به کار میآیند.
الدن رینگ همچنان به شما اجازه میدهد تا در صورت تمایل، یک دوست یا غریبه را به جهان بازی خود احضار کنید. مانند بازیهای قبلی سولز نیز بازیکنان متخاصم هم میتوانند با استفاده از علامت احضار به دنیای شما بیایند و برایتان مشکلساز شوند. پس از اینکه چند ساعت در جهان بازی سرگردان بودید، بازی تنها راهنمایی و کمک واقعی خود را به شما پیشنهاد میدهد. بله. پیشنهاد. چرا که میتوانید آن را نپذیرید و چالش بازی را برای خود دوچندان کنید. یک اسب دلپذیر به نام تورنت که با استفاده از یک آیتم خاص میتوان آن را احضار کرد و در نقشه عظیم بازی با سرعت بیشتری به گشت و گذار پرداخت. البته که تورنت تنها برای جابجا شدن بین دو نقطه از نقشه بازی نیست. نبردها روی زین اسب نیز بسیار هیجان انگیز خواهد بود و مزیت خوبی را نسبت به دشمنان پیاده به گیمر میدهد. اسب بازی، وسیلهای کلیدی برای کشف سریع دنیای Elden Ring و مقابله با محیط خصمانه آن است. همین اسب بود که باعث شد در همان اوایل بازی، قلعهای را در دور دست نقشه کشف کنم که با ورود به آن در همان ده ثانیه اول کشته شدم و فهمیدم من هنوز به آنجا تعلق ندارم.

گیمر با اکتشاف در قلعهها و دخمهها و سیاهچالهها، قطعا به چالش کشیده خواهد شد تا هر مسیر پنهانی و میانبری را پیدا کند. دیگر دیوارها و صخرهها مانع از گشت و گذار نمیشوند. به هر آنچه میتوانید ببینید، میتوانید برسید. از آن کوه بالا بروید. از این صخره عبور کنید. آن بالا چند گیاه برای ساختن غذا برای اسب خود بچینید و دقایقی به درخت بزرگ طلایی رنگ خیره شوید. بررسی بازی Elden Ring را باید اینگونه ادامه دهیم که این اثر به گیمر این امکان را میدهد که هر گوشه و کنار جهان را کشف کند و باید این کار را بکنید. اسب شما امکان دو بار پرش دارد که راههای جدید زیادی را برای اکتشاف باز میکند. بهطوری که گاهی از خود میپرسید که آیا واقعا من قرار بود بتوانم که به اینجا بروم؟ الدن رینگ به قدری بزرگ است که هر گوشه آن پر از چیزهای جذاب و اسرار فراوان است. در نقطهای دو موجود غولپیکر در حال کشیدن ارابهای هستند. در بالای تپهای دائما رعد و برق به دشت اصابت میکند که هم خطرات خود را دارد و هم فرصتی برای جمعآوری منابعی کمیاب. کمپهای متنوع دشمنان، شما را مجبور به توقف و برنامهریزی برای حمله میکند. غارها و سیاهچالههای فراوانی وجود دارند که برخی از آنها بسیار خوب پنهان شدهاند و در انتهای آن یک مینیباس در انتظار شما نشسته است. همه این موارد و بسیاری رازهای دیگر، تجربه زندگی در جهان Elden Ring را بسیار منحصر به فرد کرده است.
گرافیک بازی فوقالعاده است. مخصوصا در حالت ۴K تجربه بصری خارقالعادهای را ارائه میدهد. البته ری تریسینگ در زمان عرضه در دسترس نبوده که بهتازگی توسعهدهندگان بازی اعلام کردهاند که بهزودی و در یک به روزرسانی به بازی افزوده خواهد شد. انیمیشنها زیبا هستند و زرق و برق اضافه ندارند و کافی به نظر میرسند.هیولاها و دشمنان با جزئیات فراوان و دقیق هستند. اژدها با وزن تاب میخورد و وقتی نفسی از آتش میکشد میتوانید تکان خوردن جهان بازی را حس کنید. حتی دشمنان ابتدایی هم آن طور که انتظار دارید رفتار میکنند و وقتی با بدشانسی در گوشهای گیر کنید، کار شما را خواهند ساخت. طراحی مراحل و مخصوصا قلعهها نیز از سیستم چند سطحی مختص FromSoftware بهره میبرند.با پرسه زدن در نقشه در ۲۰ ساعت اول بازی، همه چیز از کوههای جادویی پوشیده از الماس تا خرابههای باستانی یک شهر زیرزمینی که هر کدام مملو از دشمنان و NPCهای منحصر به خود هستند را یافتم. طراحی صدا نیز قوی است و با موسیقی برای باسفایتهای اصلی بازی، هیجان اثر دوچندان میشود. به نظر میرسد در بخش صدا و موسیقی همه چیز کاملا در راستای کارکرد اثر قرار گرفته است و هیچ بیرون زدگی و اضافه کاری دیده نمیشود.

الدن رینگ همچنین دارای مکانیکهای مخفیکاری پیشرفتهتری نسبت به بازیهای پیش از خود است. به سادگی با خم شدن در اکوسیستم گیاهی بازی یا با خارج شدن از میدان دید دشمنان، میتوانید از پشت سر و بهشکلی مخفیانه به آنها آسیب بزنید. این مساله در کنار عملکرد جدید پرش در بازی، باعث میشود که مبارزات و به ویژه سیاهچالهها بسیار متنوعتر از عناوین قبلی Souls احساس شوند.
در ادامه نقد و بررسی بازی Elden Ring باید به ساخت و ساز تجهیزات بپردازیم. سیستم Crafting نیز یکی دیگر از ویژگیهای کلیدی الدن رینگ است. در بازیهای قبلی سولز، استفاده از سلاحهای دوربرد نظیر کمان، فقط در نقاطی خاص، مفید و کارامد بود. این نکته به این دلیل نیست که کمان سلاح خوبی نبوده است. بلکه مهمات آن، هزینه بیشتری نسبت به پاداشی که بدست میآمد داشت. اکنون اما با مکانیکهای کرفتینگ، میتوانید به سادگی مهمات کمان خود را افزایش دهید یا تیرهای خود را از تاجرانی که در سرزمین میانه زندگی میکنند بخرید. در کنار آن، موارد فراوان دیگری وجود دارد که میتوانید بسازید و از آنها در نبرد استفاده کنید. به شرطی که دستور العمل ساخت آنها را در جهان بازی پیدا کنید یا از تجار بخرید.
شخصیسازی اسلحهها هم به لطف مکانیک Ashes of War بهبود یافته است و این امکان را میدهد تا اسلحهها را مطابق با ساختار دلخواه خود تنظیم کنید. Ashes of War در سراسر نقشه در صندوقچههای قدیمی و گاهی با کشتن دشمنانی نفسگیر، یافته میشوند و نه تنها یک مهارت را در استفاده از سلاح مورد نظر به شخصیت شما اضافه میکنند، بلکه آمار میزان آسیب رساندن و موارد دیگر آن اسلحه را هم تحت تاثیر قرار میدهند.

در حالی که FromSoftware ویژگیهای تنوعی را برای تکمیل اتمسفر جهانباز Elden Ring معرفی کرده و توسعه داده است، اما DNA مبارزات، مانند بازیهای قبلی Souls باقی مانده است و بسته به خلق و خوی شما، یک نعمت یا نفرین خواهد بود. مبارزات فوقالعاده سنگین هستند و تمرکز زیادی روی زمانبندی دارند. حتی با سلاحهایی با مهارت بالا یا شلیک سریع نیز حملهها وزن دارند و باید لحظاتی دقیق را برای ضربه زدن انتخاب کنید. زیرا حتی دشمان معمولی بازی هم قادر به ایجاد آسیب زیادی هستند.
در ادامه نقد و بررسی بازی Elden Ring باید گفت که مبارزات همیشه در بازیهای FromSoftware نقشی محوری داشتهاند و الدن رینگ نیز از این قاعده مستثنی نیست. یکی دیگر از ویژگیهای جالب بازی مکانیکی به نام guard counter است. دیگر لازم نیست برای زمان بندی دقیق Parry کردن خود را عذاب دهید. کافی است سپر خود را بالا نگه داشته و پس از دفاع کردن حمله دشمن، همان حمله را به دشمن با یک ضربه سنگین برگردانید. البته این حرکت، استامینای زیادی از شما خواهد گرفت و اصلا بیخطا یا بدون خطر نیست و اگر فرصت را از دست دهید احتمالا ضربه سنگینی از دشمن دریافت خواهید کرد. بنابراین حتما به فکر ارتقای نوار اسقامت خود باشید. مانند همه بازیهای کمپانی سازنده، هنوز هم مهمترین مساله در مبارزات این است که استراژی خود را پیدا کنید که با هر دشمن چگونه بجنگید. علاوه بر آن مکانیزم Parry همچنان وجود دارد و با زمانبندی دقیق میتوانید دشمن را با استفاده از Parry زمینگیر کنید و ضربهای کاری به آن بزنید و دیمیج زیادی وارد کنید. دکمه پرش جدا از آنکه امکان کاوش بسیار اضافه میکند، گزینههای بیشتری نیز به شما میدهد. اولین و مهمتر از همه این است که پرش به شخصیت شما آیفریم میدهد.(که در سری سولز به عنوان فریم شکستناپذیر نیز شناخته میشود). در واقع پنجره زمانی بسیار کوتاهی که باعث میشود شما در آن لحظه دیمیجی دریافت نکنید. البته با تجربه من، زمان دیمیج نخوردن در هنگام پرش کوتاهتر از آن زمان در هنگام غلط زدن است. اما حتما امتحان کردن فرار با استفاده از پرش یا مهمتر از آن حملات پرشی پیشنهاد میشود. چرا که حملات پرشی آسیب بیشتری به پوسچر دشمن میزنند. بله در Elden Ring هم مکانیکی مخفی به نام شکسته شدن پوسچر دشمن داریم که وام گرفته از بازی سکیرو است. البته نواری به نام پوسچر مشابه با سکیرو در بازی وجود ندارد. اما شکستن آن ممکن است و بعضی از حملهها، این اتفاق را سهلتر میکند. شکستن پوسچر دشمن نیز موجب میشود برای لحظاتی دشمن زمینگیر شده و امکان زدن ضربهای کاری برای گیمر وجود داشته باشد.

در ادامه نقد و بررسی بازی Elden Ring باید اشاره کرد که سومین و مهمترین گزینه در مبارزات که پیشتر مختصر به آن اشاره کردیم، نبرد روی اسبتان است. میتوانید مانند دیوانهها به میان گروه سربازان بتازید و سلاح خود را مانند شوالیههای قرون وسطایی تاب دهید. وجود این امکان که گیمر بتواند روی اسب خود مبارزه کند، باعث شده تا توسعهدهندگان به عمد برخی از باسهای بازی را همراه با اسبهایی مخوف طراحی کنند.
یکی دیگر از مکانیزم هایی که در مبارزات درون Elden Ring استفاده میشود، جادو است. هرچند که من با انتخاب کلاس Vangabond تقریبا در ۱۵ ساعت ابتدایی بازی به جادو دسترسی نداشتم، اما استفاده از اسپلها به شدت در نبردهای دوربرد مفید خواهد بود که هزینه استفاده از آنها، مصرف شدن از نوار FP است. در کنار نوار سلامتی و نوار استقامت، یک نوار دیگر به نام FP در بازی وجود دارد که با استفاده از جادو، احضار روحها یا استفاده از قابلیت Ashes of War خالی میشود و مانند نوار سلامتی، برای پر کردن آن یا باید در نقاط ذخیره بازی استراحت کنید یا از فلاسکهایی که به اندازه محدود همراه خود دارید را بنوشید. نکته جالب این است که بر اساس سبک بازی خود، میتوانید تعداد فلاسکهای خود را بالانس کنید. در واقع شما به تعداد محدود امکان حمل فلاسک دارید(که البته در طول بازی و با یافتن آیتمی به نام Golden Seed میتوان تعداد آن را افزایش داد). اما میتوانید تعیین کنید که چه تعداد از این فلاسکها نوار سلامتی شما را پر کند و چه تعداد نوار FP کاراکترتان را.

در عناوین قبلی سولز وقتی به یک مانع یا منطقهای برخورد میکردم که به سادگی نمیتوانستم از پس آن بر بیایم، دو گزینه بیشتر نداشتم. یا باید کاراکتر خود و سیستم مبارزهام را اصلاح میکردم و یا باید چند ساعت در نقشه به عقب بر میگشتم تا بتوانم به جمعآوری منابع بپردازم و سطح خود را ارتقا دهم. در الدن رینگ هم همچنان این مساله پا برجاست. اما جهانباز شدن بازی و اکتشاف در آن باعث شده تا این مساله بسیار سرگرمکنندهتر باشد و ابدا جنبه ناامیدی را در گیمر ایجاد نکند.
جورج آر آر مارتین، نویسنده تحسین شده سری کتابهای نغمه آتش و یخ که سریال تلویزیونی Game of Thrones از روی آنها ساخته شده است، به ساخت جهان و اسطورهشناسی بازی Elden Ring کمک فراوانی کرده است و تاثیر او بر اثر واضح است. The Lands Between یک قلمرو فانتزی غنی و ظریف است. اما مانند سایر بازیهای کمپانی سازنده، ویژگیهای داستان در Elden Ring هم شاید چندان مهم نباشند. زیرا اتمسفر و شخصیتها هستند که معمولا در آثار FromSoftware تاثیر بیشتری بر جای میگذارند. با این حال بهتر است بدانید که منظور از الدن رینگ، یک شی قدرتمند است که پس از یک جنگ ویرانگر به نام Shattering به چهار قسمت تقسیم شده است. چهار نیمه خدا هر کدام از این چهار تکه را گرفتند و به سویی رفتند. شما به عنوان یک Tarnished بازی را پیش میبرید و به دنبال این هستید تا نیمه خدایان را شکست داده و به یک Elden Lord تبدیل شوید. طبق معمول دیگر آثار میازاکی، بازی اطلاعات داستان خود را از طریق گفتگوهای پراکنده و توضیحات آیتمها ارائه میدهد. اما به لطف مکانی به نام Roundtable Hold که پس از شکست دادن اولین باس اصلی بازی برای شما باز میشود، میتوانید با دیگر ماجراجویان ملاقات کرده و اطلاعاتی در مورد دیگر باسهای اصلی بازی به دست آورید.

در نهایت در بررسی بازی Elden Ring باید اشاره کرد که کنار هم قرار دادن تمام آنچه که گفتیم، الدن رینگ را به یکی از در دسترسترین بازیهای From Software تا به امروز تبدیل میکند. واضح است که سازندگان تلاش کردهاند تا بازی را سازگارتر و بخشندهتر کنند. بدون اینکه لزوما اثر اندکی سادهتر شود. به عنوان مثال Stakes of Marika نقاطی هستند که اغلب پیش از مبارزه با یک باس فایت یا مکانهای چالش برانگیزتر قرار میگیرند و به عنوان نقاط احیای پس از مرگ استفاده میشوند و گیمر را از دردسر پشت سر گذاشتن کل منطقه برای رسیدن به باس نجات میدهند. این مکانیک یک موهبت واقعی است. دیگر لازم نیست بعد از هر بار کشته شدن توسط باس، نگران رسیدن مجدد به آن باشید. آسیب از سقوط نیز کمتر شده است و به لطف اسبمان، این مساله قابل مدیریت است و تشویق به اکتشاف بیشتری میکند. دویدن در خارج از نبرد نیز دیگر از نوار استامینای شما کم نمیکند. با این حال سختی بالای اثر، مشابه دیگر بازیهای این کمپانی (حتی گاهی بیشتر از بقیه بازیها) به این معنی است که گیمرها بیشتری ممکن است به دنبال جای دیگری برای سرگرم شدن باشند.

Elden Ring کاملترین بازی استودیو FromSoftware و یکی از بهترین بازیهای تاریخ ویدیوگیم است. توسعه دهندگان بازی، همه آنچه کاربران دوست داشتند را بهتر کردند و هر آنچه که گیمرها از آن متنفر بودهاند را بهبود بخشیدند. بازی تعادل قابل قبولی میان پذیرفتن تازه واردن به دنیای این سبک بازیها و کاهش ناامیدی آنها و در عین حال حفظ دشواری امضای همیشگی استودیو سازنده داشته است. Elden Ring جاهطلبانهترین و متفکرانهترین بازی میازاکی تا به امروز است و بعید به نظر میرسد که خود او بتواند اثری شبیه به این را در آینده بسازد. الدن رینگ قطعا لذت بیشتری نسبت به مدت زمانی که برای آن صرف کردهام به من داده است. من همچنان با خوشحالی در حال کاوش در قدم به قدم سرزمین میانه هستم و از این اکتشاف لذت میبرم و فکر نمیکنم به این زودیها دست بردارم.
بازیهای ویدیویی میتوانند انواع و اقسام چیزهای مختلف باشند که نشان دهنده همه جاهطلبیهای هنری سازنده آن هستند. اما با این حال اکثر آنها یک هدف مشترک دارند و آن تجسم یک واقعیت در دنیایی خیالی است. هدف آنها فراهم کردن فضایی محدود است که بازیکن بتواند غرق شود، شکست بخورد و یاد بگیرد. حداقل با این تعریف میتوان با خیالی آسوده گفت که Elden Ring یکی از بهترین بازیهای ویدویی است که تا به حال ساخته شده است.
این بررسی از تجربه بیش از ۵۰ ساعت از بازی Elden Ring روی کنسول پلی استیشن ۴ نوشته شده است. نظرات خود را در مورد بررسی بازی Elden Ring با جی تری به اشتراک بگذارید.
بیشتر بخوانید: